همه در حال عبورن و هیچکس
حواسش به قلبهایی که از تپش میافتن نیست.
هیچکس صدای نفسهای حبس شده
توی ریهها رو نمیشنوه. هیچکس
دردِ رخنه کرده میونِ پوست و گوشت
واستخونِ بقیه رو احساس نمیکنه...
همه در حال عبورن و هیچکس
حواسش به قلبهایی که از تپش میافتن نیست.
هیچکس صدای نفسهای حبس شده
توی ریهها رو نمیشنوه. هیچکس
دردِ رخنه کرده میونِ پوست و گوشت
واستخونِ بقیه رو احساس نمیکنه...
آدمی كه از يه جايی به بعد
فقط سكوت ميكنه تبديل به يه آدم آروم نشده
فقط خسته شده از جنگيدن!
اونجايی كه منتظر جنگيدنش بودی ولی
ديدی فقط يه لبخند بهت زد
بدون روزِ رفتنش نزديكه!
بعضی از آدما وقتی باهات ميجنگن
يعنی براشون مهمی و وقتی هم
ديگه نسبت بهت بی تفاوت ميشن يعنی
دارن زندگی كردن بدون تو رو به خودشون ياد ميدن!
از هر جنگی نترس!
بعضی از سكوتا از جنگ هم ترسناک ترن!
حال دلت را
به بودن و نبودن آدما گره نزن
ادما به واسطه شرایط
گاهی هستند و گاهی نیستند ...
میم مثل مادر
یعنی اول یعنی آخر♡
دم عصری یکم حالم بد شد ..
یکم تب ولرز هم داشتم
بیمارستان ک نرفتم کلا رفتم داروخونه
قرص خشک کننده و چند تا قرص قلب گرفتم ..
تو راه یکی شبیه اش دیدم غمگین تیکه داده..
داره من نگاه میکنه هی میرفتم پشتم نگاه میکردم..
نمیدونم چ حسی داشتم ..
بابام پرسید چی شده ...
..هیچی
سارا بابا کسی نیست کی رو داری نگاه میکنی..
کسی نیست .اتفاقی افتاده
ای بابا بغض گلمونو گرفت
من چم شده بود
هیچکی ..نبود..
من خودم بودم توهم نزده بودم اون تو شهر ما نیست..
من چرا میبینمش چرا کسی نمبینش
چرا هیچکس ب احساس من اهمیت نمیده..
باشه...دارم تند میرم ..الان اگر ب زبون بیارم .
اولین نفر خودت باش دنیای فحش سرازیر کنی..
من این روزا حالم خوش نیست ..
هیچکس نمیفهمه فقط میگن چرا..
خسته شدم ..تمام بدنم داره از درد منفجر میشه ..
خدا..
نمیدونم من چرا فراموش ش نمیکنم ..
خدا...
بین خودمون باشه ..
واقعی اونم منو دوست داشت..
یا الکی بود..
خدا تو برای من کاری بکن
اینکه تن به هر کاری نمیدی و هر جایی نمیری
و با هر کسی نمیپری معنیش این نیست که نمیتونی
معنیش اینه که تو چارچوبا و خط قرمزای
خودتوداری که نه اجازه میدی بقیه ازش
عبور کنن نه خودت به سادگی ازش عبور میکنی
چون تو یه آدم با اصالتی نه یه آدم دم دستی هول!
بابا لازم نیست
بیان بگین ازت بدم میاد...
اصلا کلا رفتارتون نشون دهنده همه چیز هست..
همه چیز واضح است..
لازم ب ذکر نیست
دیشب خوابم برد .
خواب شهید ابراهیم هادی رو
دیدم اومد در خونمون رفتم در باز کردم ..
انگار خیلی عادی بودانگار مثل اینکه داداشم
اومده ...خیلی خوشحال بود میخندید
یک دفعه
بهم یک برگه کاغذ داد توش یک چیزای نوشته شده..
بود من خوندمو همون موقع تو تعجب بودم
یک هو دیدم دوستاش اومدن دنبالش گفتن بریم..
همه منتظرتن....
تک نوشتم..
وقتی بیدار شدم هرچی فکر میکنم
یادم نمیاد چی نوشته بود ...
...
مثل یک کودک بد خواب که بازیچه شده،
خستهام، خستهتر از آن که بگویم چه شده
ما همه اونایی که دلمونو
شکستن بخشیدیم !
رو سیاهیش بمونه
برا خلوت خودشون ...
مثل مغرورترین کافر دنیا که دلش
از کَفَش رفته و حتی به خدا رو زده است
ناخدایی شدهام خسته، که بعد از طوفان
تا دمِ مرگ، دعا خوانده و پارو زده است ...!
نه آرامشت را به چشمی وابسته کن،
نه دستت را به گرمای دستی دلخوش
چشم ها بسته می شوند و دست ها مشت می شوند
و تو می مانی و یک دنیا تنهایی..
وقتی ببینی دیگه احساساتت
واسه هیچکس مهم نیست
تازه یاد میگیری که چه جوری مخفیشون کنی
اونجا که دیگه حرف نمیزنی و
برات مهم نیس چیزی رو ثابت کنی
همونجا آخرشه
سکوت کردم
برای گفتن خیلی حرف داشتم
ولی سکوت کردم....!!
فکر نکنید تنهایی چیز خوبیه
آدما وقتی با کسی حرف نمیزنن مریض میشن
تنهایی آدم رو کمطاقت میکنه. دلتنگی از یه آدمِ تنها
موجودی غمگین و بیمنطق میسازه. یه وقتایی
بینِ این همه آدمِ غریبه و آشنا، به این محتاجیم
که حضورِ کسی رو کنار خودمون حس کنیم.
کسی که شنوندهی بهانههای ریز و درشتمون باشه.
یه نفر که بشنوه و لبخند بزنه. گوش کنه و به دل نگیره.
شنونده باشه و سکوت کنه. یه نفر که تویِ اوجِ بی منطقیمون
صبورترین آدمِ دنیا باشه. خیلی وقتا ما خودمون
میدونیم حرفی که میزنیم منطقی نیست
اما یه نفر باید باشه تا تویِ چشمامون نگاه کنه
و برای چند لحظه حقی که نداریم رو بهمون بده.
کسی چه میدونه، شاید ما اون لحظه
فقط تشنهیِ توجهیم، فقط کمی توجه.
تنهایی آدم رو کمطاقت میکنه..
گاهی نباش !
خودت را بردار و کمی دورتر از قافله بایست ،
وجودت را از همه ی آدم هایِ اطرافت دریغ کن ،
ببین چه کسی نبودنت را حس می کند ؟
چه کسی حواسش به حال و احوالاتِ توست ؟
سکوت کن و منتظر بمان و ببین کدام آدمِ با معرفتی
برایِ پیدا کردنِ تو ، پس کوچه هایِ تنهایی ات را زیر و رو می کند ؟!
کدامشان نگرانت می شود ؟!
و اصلا چه کسی ، برای نگه داشتنِ تو ، به خودش زحمت می دهد ؟!
اگر نبودی و دیدی آب از آبِ روزمرِگی هایشان
تکان نخورد ، تعجب نکن !
رسمِ آدم ها همین است ؛
اگر بودی که هیچ ...
اگر نبودی ، دیگران هستند !
این تویی که باید عاقل باشی و خودت را برایِ
چنین جماعتِ بی تفاوت و بی عاطفه ای ، خرج نکنی ...
میدونی
آدم شکسته رو نمیشه با حرف چسبوند به هم!
چون هیچوقت آدم شادی نمیشه ...
چون شکسته خدا نکنه یکی بشکنه
قلبم همش میگه نمیشه...
تو فکر میکنی نشکسته ..ولی شکسته..
حوصله آدم جدید نداری ...حس نگاه ب هیچ بشری رو نداری..
هیچی نیست ...
ولی فکر میکنی داری خیانت میکنی برا خودت قانونای
الکی..میزاری حالا این حرفا بین خودمون باشه..
ب خودت هم نگی...
ولی دست خوش تو بردی ...
بحث برد وباخت نیست درد دل برا خودمه ...
اصلا حق خوندنشم نداری همینطور ک خیلی حقارو ازم
گرفتی....نیای .نبینمت..یک پیام ندی..نیومدم که جواب ببینم..
گزینه های بعدی...
باشه تموم ...
من ب زندگیت کاری ندارم توهم نیا تو مغزم وروحم هشت سال و..
وقت و زمان کمی نیست ک هستی و همچنان هستی..
هستی که هستی اصلا ب تو چه مغز خودمه جون خودمه..
ب خودم مربوطه ب تو که ربطی ندارد اصلا تو نیا
اصلا نیا ب درک که بیایی اصلا نخواستم بیایی ...
دلم شکستی دیگه نیایی هم گیر بهت میدم ..
حسی نیست بعشق...
چون ریده شد ب عشق..
چون هیچوقت نشد که بشه..
چون های زیادی که گور پدرشون..
...
این متن با عبارت های نامتعارف و نامربوط نوشته شده...
ب دل نگیر...
عصبانتیو دل گرفتی ام اینطوری خالی میشه
امروز بابام گفت بریم بیرون
پیاده روی
سر از بازار درآوردیم وسایل آشپزخونه گرفتم..
نمیدونم بابام خوشحال بود منم خوشحال بودم...
همینطوری تصادفی رفتیم یک مغازه
وزنه داشته بابام وزن کرد خودشو بعد گفت
الان خودتو وزن کن دیدم نوشت 36دوکیلو دیگه
کم کردم چهره بابام خیلی داغون شد رفت ته مغازه
اومد گفت خیلی کم...خیلی کمه...
رسیدم خونه میگه داروها تو بخور خوب میشی...
مگر قرار نیست معلم بشی تو باید معلم بشی...
دیگه مغزم هیچی کار نمیکنه...
حس هیچی ندارم ...
به نظر تو هم داروها و بخورم باز شبیه قبل سالم میشم..
نمیدونم
شاید تو هم میگی ب من چه یا ب درک ...
یا هنوز نفرین میکنی یا تنهایی بهت بیشتر خوش میگذره..
نمیدونم ...
خب تو هم خط قرمزای داری برا خودت
چ بدونم
اصلا ب من چه زندگی توعه...
از من خره که دلتنگ میشم ....
خودم
هیشکی دوستت نداره، همه لازمت دارن!
ی روز اگر روب روی کسی که دوسش داری بشینی !
اولین جمله ای که بهش میگی چیه؟؟
...
نمیدونم سخته یا نه
ولی من اولین چیزی که میگم ...
اینه..
خیلییی این روزا
میترسم..
خدا خیلی دوستت داره ..
چون خوشبختیتو بدون من برات
تضمین کرد..
. برای تشخیص زنده
یا مُرده بودن یک انسان،
به شرفش نگاه کن، نه به نبضش...
دلم گرفته.
قلبم درد میکنه.
نمیتونم نفس بکشم.
بغض
1
ادامه ي پست
عادت
ادامه ي پست
دونقطه بغض
ادامه ي پست
ببخش
ادامه ي پست
سنگ ذل
ادامه ي پست
hof
ادامه ي پست
خداااااا
ادامه ي پست
حرفی ندارم بگم
ادامه ي پست
ادامه ي پست
مال خودمه
ادامه ي پست
دَردو دِل
ادامه ي پست
بغض
ادامه ي پست
گریه کن
ادامه ي پست
چی بگم
ادامه ي پست
مادر
ادامه ي پست
Man
ادامه ي پست
ادامه ي پست
ادامه ي پست
بغض
ادامه ي پست
آسون
ادامه ي پست
خدا تموم شد دیگه تموم
بازديد : 2202 بار
2
بازديد : 2039 بار
عادت
بازديد : 2021 بار
13
بازديد : 1889 بار
دردل
بازديد : 1636 بار
بازديد : 1528 بار
بغض امشبم
بازديد : 1490 بار
بعضی حرفا عقربن نیش میزنن ادمو بد درد داره
بازديد : 1453 بار
دونقطه بغض
بازديد : 1444 بار
4
بازديد : 1429 بار
8
بازديد : 1368 بار
داغونم
بازديد : 1157 بار
به والله حالم خوش نیست
بازديد : 1078 بار
تشنج تنهایی
بازديد : 1070 بار
بغض
بازديد : 1062 بار
فراموش
بازديد : 1014 بار
یادم میونه
بازديد : 979 بار
بازديد : 895 بار
دنیا نامرده
بازديد : 828 بار
گرفته دلم
بازديد : 781 بار
دلم گرفته
بازديد : 777 بار
دیگه یادم رفته از کجا شروع کنم .....
بازديد : 739 بار
بازديد : 702 بار
تنهایی
بازديد : 657 بار
آره بی حس کننده زدم ب احساسم
بازديد : 614 بار
از بچگی تلخی رو دوست داشتم
بازديد : 607 بار
فراموشش کن
بازديد : 583 بار
تنها
بازديد : 533 بار
یادت باشه
بازديد : 509 بار
اضافی ام
بازديد : 497 بار
خسته ام
بازديد : 492 بار
7
بازديد : 476 بار
نشد که بشه
بازديد : 455 بار
ببخش
بازديد : 431 بار
دلم گرفته
بازديد : 429 بار
مادر
بازديد : 429 بار
دردنوشت
بازديد : 421 بار
بغض
بازديد : 420 بار
5
بازديد : 417 بار
بغض خفه میکنه منو لعنت به همه چی
بازديد : 414 بار
افسوس
بازديد : 411 بار
7
بازديد : 411 بار
کلیپ تصویری مرحوم آغاسی به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)
بازديد : 411 بار
89
بازديد : 405 بار
3
بازديد : 397 بار
9
بازديد : 388 بار
از جای ضربه خوردم که توقع نداشتم
بازديد : 387 بار
حرفام
بازديد : 384 بار
سکوت
بازديد : 380 بار
خسته شدم از همه حضور توخالی
بازديد : 350 بار
هیچکس
تاريخ : 1400/01/17
جنگیدن
تاريخ : 1400/01/12
حال دلت
تاريخ : 1400/01/09
مادر
تاريخ : 1400/01/07
حرف دل
تاريخ : 1400/01/07
اینکه
تاريخ : 1400/01/06
فرار نکن
تاريخ : 1400/01/06
شهید ابراهیم هادی
تاريخ : 1400/01/05
وصف حال
تاريخ : 1400/01/04
ما
تاريخ : 1400/01/03
دل
تاريخ : 1400/01/01
مثل
تاريخ : 1399/12/28
ن
تاريخ : 1399/12/26
اینطور نیست؟؟؟
تاريخ : 1399/12/25
شانس
تاريخ : 1399/12/21
مهم نیست
تاريخ : 1399/12/20
آخرش
تاريخ : 1399/12/19
سکوت
تاريخ : 1399/12/18
مریض
تاريخ : 1399/12/16
تنهایی
تاريخ : 1399/12/14
گاهی
تاريخ : 1399/12/13
اصلا
تاريخ : 1399/12/12
همین
تاريخ : 1399/12/12
درک
تاريخ : 1399/12/09
اگر
تاريخ : 1399/12/05
بپرس
تاريخ : 1399/12/05
ولی
تاريخ : 1399/12/02
شرف
تاريخ : 1399/11/27
,سکوت
تاريخ : 1399/11/26
دلم گرفته
تاريخ : 1399/11/22
اعتماد
تاريخ : 1399/11/22
مسخره
تاريخ : 1399/11/22
آدما صبور
تاريخ : 1399/11/22
درد دل
تاريخ : 1399/11/18
دلتنگتم
تاريخ : 1399/11/16
در بسته
تاريخ : 1399/11/16
مادر
تاريخ : 1399/11/15
بهونه
تاريخ : 1399/11/14
صبوری
تاريخ : 1399/11/13
باید قوی بود
تاريخ : 1399/11/13
بلد نیستم
تاريخ : 1399/11/13
کافیست
تاريخ : 1399/11/12
تنفر
تاريخ : 1399/11/12
مجازات
تاريخ : 1399/11/11
ی وقتای
تاريخ : 1399/11/11
دل نوشته
تاريخ : 1399/11/10
حیف
تاريخ : 1399/11/09
امتحان
تاريخ : 1399/10/26
مادر
تاريخ : 1399/10/26
کاش
تاريخ : 1399/10/24
- سلام وبت فوق العاده است.بی نظیره
تاريخ : 1399/12/25
-
تاريخ : 1399/12/14
- سلام وبی بی نظیر داری
پاسخ:تشکر
تاريخ : 1399/11/26
- کسی که نیست دیوانه جهانم را نمی فهمد
پر از حرفم کسی اما زبانم را نمیفهمد
تاريخ : 1399/10/24
- آهنگ قبلی بهتر بود..
تاريخ : 1399/8/25
- به حجاب نگران لب یک رود قسم
وبه کوتاهی آن لحظه شادی که
گذشت
غصه هم می گذرد آنچنانی که تنها
خاطره ای باقی خواهد ماند
تاريخ : 1399/6/6
- وبلاگ قشنگی داری متن هاتم خیلی قشنگن
تاريخ : 1399/5/26
- گریه های مرا غزل کرده
سرنوشت مرا مَثَل کرده
از زمانی که چشم وا کردم
زانوی غم مرا بغل کرده!
خدابزرگه..
تاريخ : 1399/5/6
- وبت عالیه
مطالبشم خیلی خوبه...
دمت گرم
تاريخ : 1399/5/6
-
تاريخ : 1398/12/16
- سلام عجب آهنگی
تاريخ : 1398/11/27
- خیلییی قشنگ بود.ممنون ک جرف دل بعضیارو میگی.
تاريخ : 1398/6/31
- سلام
وبت خیلی قشنگه...
موفق باشی...
تاريخ : 1398/5/20
- به حجاب نگران بل یک رود قصم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم می گذرد
آنچنانی که تنها خاطره ای
باقی خواهد ماند.
تاريخ : 1398/5/10
-
تاريخ : 1398/4/24
- لایککک
تاريخ : 1398/4/24
- موفق باشین
تاريخ : 1398/4/24
- دقیقا
تاريخ : 1397/10/19
-
تاريخ : 1397/10/19
- اسم اهنگ وبت چیه
تاريخ : 1397/6/6
-
پاسخ:
:(
تاريخ : 1397/6/4
- دقیقا!
به امید اینکه همه توان تغییر مفیدرو داشته باشیم((:
تاريخ : 1397/1/1
- آخ آخ...
تاريخ : 1396/11/24
- (: ای جان
تاريخ : 1396/11/11
- ی سر ب وب من بزن..شاید دلت وا شد!
تاريخ : 1396/11/5
- لایک!
تاريخ : 1396/10/24
- جدا ک همینطورع!
تاريخ : 1396/10/24
- اوردوز میکنی داداچ:/
تاريخ : 1396/10/24
- به حجاب نگران لب یک رود قسم
وبه کوتاهی ان لحظه شادی که گذشت
غسه هم می گذرد
آنچنانی که فقط خاطره ای باقی خواهد ماند
تاريخ : 1396/9/23
- وقت با ارزش ترین هدیه است ...کسی که براتون وقت میزاره..چیزی بهتون میده که هیچ وقت نمی تونه پس بگیره
تاريخ : 1396/6/5
- از دل برفت هر آنکه از دیده برفت..
تاريخ : 1396/6/5
- سفارش رو گرفتم و موتورم رو روشن کردم
و رفتم به سمت آدرس...
زنگ زدم ...
+بله بفرمائید؟؟؟
خانم ببخشید غذاتون رو آوردم...
+چشم الان میام پایین...
یه لحظه دلم ریخت،چقدر صداش آشنا بود..
صداش چقدر شبیه...ای وای...
در باز شد...
دیدمش...
غذا از دستم افتاد....
من خیره به اون،اون خیره به من...
+خودتی؟؟؟
آره خودمم...
این چه سر و وضعیه؟؟پیک موتوری شدی؟؟
شاگرد اول دانشگاه رو چه به پیک موتوری؟؟
گفتم شاگرد اول دانشگاه که هیچی،استاد فیزیک هسته ای دنیا هم باشی وقتی عاشق بشی،دیگه هیچی تو ذهنت نمیمونه
جز چشاش... جز موهاش... جز خنده هاش...
اشک تو چشماش جمع شد و گفت شرمندتم
گفتم اتفاقا از شغلم خیلی راضی ام
میدونی چرا...
وقتایی که روی موتور به یادت اشک میریزم
باد میخوره به صورتم اشک چشام خشک میشه
کسی نمیفهمه دارم اشک میریزم...
دخترش اومد پایین...
دقیقا عین خودش...
چشمای درشت عسلی،موهای فر خرمایی...
عین خودش عروسک
گفتم اسمش چیه این خانوم خانوما....
گفت همون اسمی که خودت همیشه میخواستی رو بچمون بزاری...
گفتم آخه چرا؟؟؟ها؟؟چرا؟
بغض داشت خفم میکرد ...
هی دخترش رو بغل میکردم و بو میکردم...
تو جیبم یه شکلات داشتم
در آوردم و بهش گفتم عمو شکلات میخوای...
گفت آره...
گفتم میدم ولی یه شرطی داره
یه قولی باید بهم بدی...
گفت چه شرطی؟؟؟
گفتم عمو....
قول بده بزرگ که شدی یه روزی اگه عاشق شدی
هیچوقت براش ناز نکن...
هیچوقت براش از ته دل نخند...
هیچوقت دست نبر لای موهاش...
اصلا براش دلبری نکن...
صدای گریش بلند تر شد
گفت بسته،برو،برو،برو....
سوار موتور شدم و خواستم که برم
گفت وایسا یه لحظه ،حساب کنم ؟؟
گفتم نمیخواد حساب کنی...
حساب ما بمونه واسه اون دنیا...
کلی بدهکاری به من...
بدهکار عمری که ازم رفت...
بدهکاری جوونیم که نابود شد...
بدهکار آیندم که از بین رفت...
حالا حساب این غذا هم روش...
تاريخ : 1396/4/14
- عروسی یکی از اقوام بود ...
رسیدیم تالار...
عروس دامادم رسیدن...
منم طبق معمول واسه اینکه بابام متوجه سیگار کشیدنم نشه رفتم پشت تالار یه سیگار بکشم ...
یه دفعه پشت تالار چشم خورد به یه جوون ...
مست بود جوری که حتی متوجه اومدن من نشد...
دیدم داره زیر لبش یه چیزی میگه گوشامو تیز کردم...
داشت میگفت الهی قربونت برم چقدر ناز شدی...
چقدر لباس عروس بهت میاد خانوم خوشگلم...
دیدی بعضیا میگن داغونم..پیش خودم گفتم داغون به این بدبخت میگن نه به اونا...
دیدم راه افتاد سمت تالار ...دنبالش کردم ...یه دفعه دیدم مست مست وسط داره میرقصه...
همینجوری همه آهنگارو با بغض یه گوشه واسه خودش رقصید تا اینکه....
هییییی...تا اینکه خواننده گفت دوماد باید عروس رو ببوسه...دوماد عروس و رو بوسید... چشاش پر اشک شد و رفت بیرون...
دیگه دنبالش نرفتم...
عروسی تموم شد..
داشتیم برمیگشتیم خونه که تو راه یه ترافیک خیلی سنگینی شد...
پیاده شدم ببینم چه خبره..دیدم همه ملت دور یه جنازه جمع شدن...
آخ خداااا همون جوون بود ...خودشو از پل انداخته بود پایین ...
تو دستش عکس دوتایی خودشو عروس امشب بود...
با زانو اومدم زمین...
راستش از اون روز به بعد اسم عروسی که میاد تمام تنم میلرزه...
اسم عروسی که میاد به این فک میکنم که امشب قراره یه جوون بیچاره ضجه بزنه
قراره آتیش بگیره...
قراره جیگرش بسوزه...
تاريخ : 1396/4/14
- همیشه وقتی میخواستیم از هم خداحافظی کنیم
اول عطر زنانه اش را به من میزد
میگفتم این عطر زنانه است آبرویم میرود
میگفت میخواهم هر که نزدیکت آمد بفمهمد که قبلا زنی کنارت و در آغوشت بوده...
یا کمی از رژش را به پیراهن ما میزد
یا دستهایم را آنقدر گاز میگرفت تا کبود شود
میگفت این نشانه ها را میگذارم که همه بفهمند مال کسی هستی دیگر جرات نکنند سمت تو بیایند
این ها نشانه های بودن من در زندگی ات هست
خواستم بگویم جان دلم
نشانه های بودنت که همه از بین رفته اند
ولی نشانه های نبودت دارد روز به روز بیشتر میشود
کبودی زیر چشمهایم
درد های قلبم
بی حالی تنم
البته فرقی ندارد...
الان هم با این وضع و این نشانه های نبودنت کسی سمت من نمی اید
ولی این نشانه ها کجا و
آن نشانه ها کجا...
تاريخ : 1396/4/14
- ساعت از دوازده شب گذشته بود
رو تختم دراز کشیده بودم و از بیکاری داشتم عکس های پروفایل مخاطبام رو نگاه میکردم...
رسیدم به عکسش....
دیدم یه عکس گذاشته خدایا خسته ام میشه تمومش کنی....
دلم ترکید....
با خودم عهد بسته بودم هیچوقت دیگه بهش پیام ندم،اما با دیدن اون عکس تمام تنم لرزید...
بهش پیام دادم:خوبی؟این چه عکسیه؟مگه من مردم تو دلت بگیره...
جواب داد:آخه دیگه دوسم نداره...
فکر کردم منظورش منم...
گفتم مگه میشه دوست نداشته باشه اون هنوزم عاشقته...
گفت آخه قرار بود امروز بیاد دنبالم بریم بیرون اما حتی یه پیامم نداد...
بغض کردم....
فهمیدم منظورش من نبودم...
چشام پر اشک،گفتم میخوای کمکت کنم آشتی کنی؟؟
گفت چجوری؟؟لابد میخوای بری باهاش صحبت کنی بفهمه به تو پیام دادم کلا اونجوری دیگه قیدمو میزنه...
گفتم نه...
من نویسنده ام،متن مینویسم....
یه متن درباره قهر و آشتی نوشتم براش بفرست مطمئنم برمیگرده...
متن رو فرستادم...
گفت باشه الان براش میفرستم...
یه نیم ساعتی گذشت...
عکس پروفایلش رو عوض کرد
یه عکس عاشقانه که نوشته بود :سایه ات کم نشود از سر ما حضرت یار....
بالش رو گاز گرفتم صدامو مادرم نشنوه....
دیدم پیام داد عالی بود عالی بوووود ای جااااااااان
طاقت نیاوردم....
هق هق کردم
دستم میلرزید....
منم پیام دادم
اومدنت عشق بود ای جاااااان...
موندنت عشق بود ای جاااااان....
رفتنت عشق بود ای جاااااان...
اصلا زخماتم عشق بود ای جاااااان...
بعدش من موندم و شب و بغض و صفحه چتی که......
بلاک شده بودم...
اصلا بلاک کردنشم عشق بود
ای جان.....
تاريخ : 1396/4/14
- روزی که «بله »می گوید و هلهله راه می افتد
لحن صدای دختری را به یاد می اوری که صدایش آرامت میکرد...
ولی بخاطر اطرافیانت لبخندی تصنعی میزنی و خودت را خوش حال جلوه میدهی...
وقتی در صفحه ی شناسنامه ات اسمش می آید (هرچند که اسمش زیبا ترین اسم دنیا باشد)بازهم جای خالی اسمم را در آن صفحه حس خواهی کرد....
آن روز که پاره ی تنت به دنیا می اید به یاد می اوری که چقدر دوست داشتم بچه مان دختر باشد...
نوبت اسم گذاری اش می رسد...
و دختر کوچولویت بامن هم نام می شود...
سال ها بعد...
وقتی که روی مبل راحتی به حالت نصفه نیمه دراز کشیده ای و سرگرم خواندن روزنامه هستی
دستی میان موهای یکی درمیان سفیدت میبری و فکر میکنی که چقدر دوست داشتی در این شرایط باشم تا برایت چایی بریزم...
کلافه می شوی...
میروی سراغ کت ات...
به خیابان میزنی...
حس میکنی هیکل مردانه ات دارد زیر این غم میشکند...
با آه هایت خیابان گُر می گیرد...
به خودت لعنت می فرستی
بخاطر تمام گذشته ات بامن
بخاطر غرورم که در میان دستهای بی رحمی ات مچاله اش کردی...
به انتهای خیابان میرسی
مجبور می شوی به خانه ای که در ان زنی چشم به راهت نشسته برگردی ...
فقط زیر لب آرام میگویی:حلالم کن وبغض ات میترکد...
آن روز من زیر یک مَن خاک خوابیده ام و نمی توانم بگویم:
من تورا حلال کرده ام محبوب قدیمی ام...
قبل اینجا آمدنم...باور کن...
تاريخ : 1396/4/6
- خواستـــــم دیگر فراموشــــــــــت کنم...
امـــــــا نشد...
خواستـم امـا نشد...
این کــار ارامم نکرد...
تاريخ : 1396/4/6
- سلام
منتظر نظرتون هستم
تاريخ : 1396/4/3
- بعد ازتو...
دیواری به دور خـــــودکشیده ام که...
مبادا...
نگاهی...
صدایی...
بوی عــطری...
دوباره مرابه اشتباه تو دچار کند...
تاريخ : 1396/4/2
- متنات عالیه
تاريخ : 1396/4/2
- سلام وبت خیلی قشنگه
گاهی آنقدر غرق در آرزوهایت هستی که نمیدانی خودت آرزوی کسی هستی
بهم سربزن منتظرم
موفق باشی
تاريخ : 1396/4/2
- سلام واقعا وب قشنگی داری به وب منم یه سر بزن
مرسی
تاريخ : 1396/3/28
- آگه با تبادل لینک موافقی بهم سر بزن...نظر بزار لینک شی
http://www.frn.loxblog.com/
تاريخ : 1396/1/6
- سرِ دار حقیقت لال باش و ناله کمتر کن
که این شهر دروغین تا بخواهی گوش کر دارد
به هر سمتی که رفتم کوهی از دیوار سدم شد
خدایا پس کجای این جهنم دره در دارد؟
تاريخ : 1396/1/6
- خیلی قشنگ
تاريخ : 1395/12/25
- وبلاگ قشنگی داری عزیزم ، متن هاش واقعا قشنگه ، لایکــــــ3>ـــــــــ
تاريخ : 1395/12/4
- سایت خوبیه . موفق باشیییییید
تاريخ : 1395/11/23
- خاستم کپی کنم دیدم دلم نماد
خیلی بااحساس بودن
بعد دوباره گفتم در حد ی عکس ک اشکالی نداره ک
بعد دیدم کپی ممنوع
وبت عالی
پراحساس
بارنج و با درد
تاريخ : 1395/11/11
- سلام وب خیلی خیلی زیبایی داری .از خط نستعلیق و خط انحرافی زیایی که وبلاگت داره متحیر شدم ممنون میشم به وب منم سر بزنی
تاريخ : 1395/10/27
- Liiiiiiike
تاريخ : 1395/9/26
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 95
بازدید هفته : 261
بازدید ماه : 8334
بازدید کل : 74315
تعداد مطالب : 686
تعداد نظرات : 345
تعداد آنلاین : 1
کد تغییر رنگ زمینه قالب: سایت ابزار وبلاگ نویسان یاس98